اصطلاحات كاربردي و رايج توييتر

اين سايت مخصوصا براي شخص بنده است

اصطلاحات كاربردي و رايج توييتر

۶۴ بازديد
  • آواتار (Avatar): منظور عكس حساب كاربري است كه بعضاً به آن آواتار يا عكس حساب كاربري گفته مي‌شود.
  • آواتار تخم‌مرغي: به آواتارهاي بدون عكس توييتر، آواتار تخم‌مرغي يا كله‌تخم‌مرغي مي‌گويند كه منظور همان كاربر تازه‌وارد است. در نسخه‌هاي قديمي‌تر توييتر، كاربراني كه تازه حساب كاربري در توييتر ايجاد مي‌كردند، عكس تخم‌مرغي به‌جاي تصويرشان قرار مي‌گرفت و تا زماني كه عكس خودشان را بارگذاري نمي‌كردند، آن عكس باقي مي‌ماند.
  • هدر (Header): منظور عكس كاور حساب كاربري است. به اين عكس كه پشت عكس اصلي حساب كاربري قرار مي‌گيرد، معمولاً هدرفوتو يا كاورفوتو گفته مي‌شود.
  • بايو (Biography): به همان توضيحات مختصري كه در حساب كاربريتان دربارۀ خودتان مي‌گوييد، گفته مي‌شود. بايو يا بيو خلاصه‌شدۀ كلمۀ بايوگرافي است.
  • فالو (Follow): به عمل دنبال‌كردن افراد فالو مي‌گويند.
  • فالوئر (Follower): به كساني كه شما را دنبال مي‌كنند، فالوئر گفته مي‌شود.
  • فالوئينگ (Following): كساني كه شما آن‌ها را دنبال مي‌كنيد، فالوئينگ ناميده مي‌شوند.
  • فالوبك (Followback): زماني كه كسي را فالو كنيد و او هم شما را فالو كند، به اين عمل، فالوبك مي‌گويند.
  • آنفالو (Unfollow): وقتي كسي را فالو مي‌كنيد و بعد از مدتي ديگر قصد فالوكردن او را نداريد، به اين عملِ دنبال‌نكردن، آنفالو گفته مي‌شود.
  • فالوآنفالو كردن: وقتي در يك زمان تعداد زيادي آدم را فالو كنيد و آن‌ها به شما فالوبك بدهند و بعد شما شروع به آنفالو‌كردن آن‌ها كنيد، به اين عمل فالوآنفالو مي‌گويند. اين كار را معمولاً براي افزايش فالوئر انجام مي‌دهند كه عمل پسنديده‌اي نيست.
  • پيشنهاد فالو: زماني كه كاربري بخواهد كاربر ديگري را به دلايل مختلفي مثل هنر، تخصص و… او به ديگران پيشنهاد فالو بدهد از اين هشتگ استفاده مي‌كند تا بقيۀ فالوئرهايش نيز آن شخص را فالو كنند.
  • هُل‌دادن: يعني كاربري را ريتوييت‌كردن با هدف اينكه بقيه او را فالو كنند (اين موضوع، خيلي ريز به باندبازي برمي‌گردد.) يا يكي از توييت‌هاي كاربران را ريتوييت‌كردن با هدف اينكه به تعداد افراد بيشتري نمايش داده بشود.
  • پروتكت (Protect): هنگامي كه صفحۀ حساب كاربري شما شخصي باشد، به آن پروتكت يا پرايويت (Private) مي‌گويند. وقتي حساب كاربري شما پروتكت باشد، فقط كساني مي‌توانند توييت‌هايتان ببينند كه شما به آن‌ها اجازه داده باشيد.
  • لاك (Lock): وقتي توييتر حساب كاربري شما را بنا به دلايل مختلفي (غيبت طولاني‌مدت، فالو‌كردن پشت‌سر‌هم و…) غيرفعال كند، به اين عمل لاك مي‌گويند. معمولاً هم وقتي حساب كاربري شما از لاك خارج مي‌شود، دو سه روز طول مي‌كشد تا فالوئينگ‌هاي شما مجدداً بارگذاري شود. مثلاً: «حساب كاربريم لاك شده بود، كسي رو آنفالو نكردم.»
  • دي‌اكتيو (Deactivate): وقتي شما حساب كاربري خود را غيرفعال كنيد، به آن دي‌اكتيو مي‌گويند. كامل اين كلمه «دي‌اكتيويت» است كه براي آساني در تلفظ به آن دي‌اكتيو مي‌گويند.
  • ريپورت (Report): وقتي توييتي را به‌دليل توهين‌آميزبودن، نژادپرستي و… به توييتر گزارش بدهيد، به كار شما ريپورت‌كردن مي‌گويند.
  • ساسپند (Suspended): وقتي كاربران زيادي يك حساب كاربري را به دلايل مختلفي مثل نژادپرستي و محتواي خشن و… به توييتر گزارش كنند، توييتر حساب گزارش‌شده را بررسي مي‌كند و پس از اثبات دليل، حساب كاربري مدنظر را ساسپند مي‌كند. درواقع يعني براي هميشه آن را مي‌بندد.
  • بلاك (Block): وقتي كاربري را مسدود كنيد و او نتواند صفحۀ شما را بخواند، به اين وضعيت بلاك گفته مي‌شود.
  • آن‌بلاك (Unblock): وقتي كاربري را از حالت انسداد خارج كنيد، اصطلاحاً به اين عمل آن‌بلاك مي‌گويند.
  • بلاك آن‌بلاك (Block Unblock): وقتي شما نمي‌خواهيد كسي را بخوانيد و دوست نداريد كه او هم شما را بخواند، اول او را بلاك و بعد آن‌بلاك مي‌كنيد. با اين روش ارتباطتان با هم قطع مي‌شود. به بيان ديگر انگار به حساب كاربري آن شخص رفته‌ايد و خودتان را آنفالو كرده‌ايد. بلاك آن‌بلاك را به‌‌اختصار «ب‌آ» يا «ب.ا» هم مي‌نويسند.
  • ميوت (Mute): وقتي كسي را فالو كرده‌ايد و نمي‌خواهيد او را بلاك كنيد، اما درعين‌حال نمي‌خواهيد هم توييت‌هاي او را ببينيد، از اين روش استفاده مي‌كنيد. معمولاً مواقعي كه رودربايستي داشته باشيد، مجبور مي‌شويد كسي را بلاك يا آنفالو نكنيد و درنتيجه او را ميوت مي‌كنيد. وقتي هم كه كسي، شخص ديگري را ميوت مي‌كند، معمولاً اعلام عمومي نمي‌كند. البته اين عمل را كلاً قبيح مي‌دانند؛ چراكه مي‌گويند: «وقتي با كسي حال نمي‌كني آنفالوش كن نه كه ميوتش كني.» ميوت‌كردن اشخاص نوتيفيكشني براي آن‌ها ارسال نمي‌كند.
  • تايم‌لاين (Timeline): به صفحۀ اصلي كه توييت‌ها را داخل آن مشاهده مي‌كنيد، گفته مي‌شود.
  • توييت (Tweet): به محتوايي كه ارسال مي‌كنيد، توييت مي‌گويند. درواقع، هم‌معني با پست‌گذاشتن در ساير شبكه‌هاي اجتماعي است.
  • توييتِ پين (Pin Tweet): به توييتي كه در صفحۀ حساب كاربري خود سنجاق مي‌كنيد، توييت‌پين مي‌گويند. اين توييت هميشه به‌عنوان اولين توييت صفحۀ شما ديده مي‌شود و هرگاه بخواهيد مي‌توانيد آن را تغيير دهيد.
  • ليست(List): فهرستي از آدم‌هايي است كه آن‌ها را فالو نكرده‌ايد و نمي‌خواهيد فالو كنيد، اما مي‌خواهيد در جريان توييت‌هاي آن‌ها باشيد. توجه كنيد كه فقط توييت‌هاي افرادي كه صفحۀ حساب كاربري‌شان به‌صورت عمومي باشد، در فهرست به نمايش گذاشته مي‌شود. شما مي‌توانيد به دو صورت عمومي و خصوصي فهرست درست كنيد. فهرست عمومي دردسترس ساير افراد هم هست و آن‌ها مي‌توانند فهرست شما را دنبال كنند؛ اما فهرست خصوصي را فقط شما مي‌توانيد مشاهده كنيد.
  • بوكمارك (Bookmark): زماني كه از توييتي خوشتان بيايد و بخواهيد بعداً باز هم آن توييت را بخوانيد، مي‌توانيد آن را بوكمارك كنيد. توييت‌هاي داخل بوكمارك فقط به خود شما نمايش داده مي‌شود و دردسترس عموم نيست. بوكمارك در نسخۀ وب توييتر دردسترس نيست و حتماً بايد از نسخۀ موبايل آن براي استفاده از بوكمارك استفاده كنيد.
  • ريكامنديشن (Recommendation): توييتر براساس الگوريتم‌هاي خاص خودش، مانند كساني كه با آن‌ها اينتراكشن داريد، شماره موبايل و ايميل كساني كه داريد، موقعيت مكاني و… به كاربرانش توييت و اشخاصي را براي فالوكردن توصيه يا همان ريكامنديشن مي‌كند.
  • توييت فاخر: به توييتي كه ازلحاظ ادبي قوي و به‌خاطر محتواي خود توييت، زياد ريتوييت مي‌شود، توييت فاخر مي‌گويند.
  • توييت هوايي: وقتي شما حرفي را به كسي، فارغ از اينكه در توييتر حساب كاربري دارد يا ندارد توييت مي‌كنيد، به اين عمل توييت هوايي گفته مي‌شود. البته در حال حاضر اين اصطلاح بيشتر براي موقعي استفاده مي‌شود كه مي‌خواهيد پاسخ يك توييت را بدهيد، اما نه با منشن‌دادن، بلكه با توييتي مجزا. اين كار مصداق بارز «فحش را بنداز زمين صاحابش برمي‌دارد» است.
  • ضدهوايي: ضدهوايي هم پاسخ طرف مقابل به توييت هوايي شماست كه درواقع هوايي شما را به خود گرفته و بدون ذكر نام شما، پاسختان را باز به‌صورت هوايي مي‌دهد.
  • ريتوييت (Retweet): به بازنشر‌كردن محتواها ريتوييت مي‌گويند. ازآنجاكه ما ايراني‌ها عاشق خلاصه‌سازي هستيم، به ريتوييت «ريت» هم مي‌گوييم.
  • تق: به خلاصۀ عبارت «توييت قبلي» مي‌گويند. مثلاً وقتي توييتي زده مي‌شود و بعد مي‌خواهيد به توييت قبلي ارجاع بدهيد، مي‌نويسيد #تق.
  • تب: به خلاصۀ عبارت «توييت بعدي» مي‌گويند. مثلاً وقتي مي‌خواهيد چيزي را اعلام كنيد. #تب بيشتر جنبۀ پيش‌خبري دارد.
  • رتق: به خلاصۀ عبارت «ريتوييت قبلي» مي‌گويند. مثلاً وقتي توييتي را ريتوييت كرده‌ايد و بعد مي‌خواهيد دربارۀ آن ويدئويي هم توييت كنيد، مي‌توانيد از عبارت #رتق استفاده كنيد.
  • رتب: به خلاصۀ عبارت «ريتوييت بعدي» مي‌گويند. مثلاً وقتي دربارۀ يك توييت توضيحاتي مي‌دهيد و بعد مي‌گوييد در ادامه #رتب را ببينيد.
  • كوت (Quote): درواقع همان ريتوييت است. با اين تفاوت كه مي‌توانيد روي آن نظرتان را هم بگوييد. البته توييتر عبارت كوت را به عبارتRetweet with Comment به معني ريتوييت با كامنت تغيير داد.
  • فيو (Favorite): اسم قديمي لايك در توييتر است. كلمۀ كامل آن فِيوريت است كه خلاصه‌شدۀ آن فِيو است. از وقتي كه توييتر آيكون «قلب» را به‌جاي «ستاره» جايگزين كرد، اسم فيو به لايك تغيير كرد؛ اما افراد بنا به عادت گذشته هنوز در توييتر به لايك، فيو مي‌گويند.
  • فيواستار (Favstar): توييت‌هايي كه بيش ‌از ۱۰۰۰ فيو بخورند، اصطلاحاً فيواستار مي‌شوند.
  • فيوكردنِ منشن: وقتي كسي به توييت كس ديگر منشن مي‌دهد و نفر سومي منشن او را فيو مي‌كند، به اين عمل فيوكردنِ منشن گفته مي‌شود. اين كار بيشتر با هدف اينكه من از اين منشن به اين توييت خوشم آمده يا با نظر كسي كه منشن داده موافق هستم، انجام مي‌شود. البته خيلي از افراد نيز هستند كه دوست ندارند ساير افراد، منشن‌هايي كه به‌صورت پابليك مي‌دهند، فيو كنند!
  • نوتيفيكيشن (Notification): همان اعلان‌هاست. مثلاً وقتي كسي توييت شما را لايك يا ريتوييت مي‌كند يا… براي شما نوتيف مي‌آيد كه كدام كاربر در صفحۀ شما چه كار كرده است. نوتيفيكيشن را به‌صورت خلاصه «نوتيف» هم مي‌گويند.
  • بي‌ نوتيف‌ شدن: كوتاه‌شدۀ عبارت «بدون نوتيفيكيشن شدن» است. وقتي كسي ليميت مي‌شود يا بنا به دلايل امنيتي حساب كاربري توييترش معلق مي‌شود، بعد از برگشت او به توييتر، هر اينتراكشني كه از سمت فالوئرهاي او (لايك، ريتوييت و منشن) صورت بگيرد متوجه نمي‌شود و معمولاً بين ۴۸تا۷۲ ساعت زمان مي‌برد تا حساب كاربري فرد از اين وضعيت خارج شود و وضعيت نوتيفيكيشنش درست شود.
  • اينتراكشن (InterAction): به اثر متقابلي كه بين افراد رواج دارد، اينتراكشن مي‌گويند. منظور همان لايك يا ريتوييت‌كردن و… است.
  • منشن (Mention): به پاسخ‌دادن به توييت‌ها منشن مي‌گويند. درواقع همان كامنت‌گذاشتن است.
  • منشن قطاري: وقتي تعداد كاربران زيادي را در يك ريپلاي منشن كنيد، به كار شما منشن قطاري مي‌گويند. اين اصطلاح به‌دليل برداشته‌شدن محدوديت كاراكتر در توييتر و محاسبه‌نشدن حروف يوزرنيم افراد، كم‌كم در حال ازبين‌رفتن است.
  • ليميت (Limit): وقتي شما زياد فالو، توييت يا لايك كنيد، اصطلاحاً ليميت مي‌شويد. چون سرعت اين كار زياد است و عمل شما هم تكرارپذير است، توييتر به‌عنوان ربات شما را شناسايي‌ مي‌كند و چند دقيقه يا چندساعتي دسترسي‌تان مثلاً براي توييت‌كردن متوقف مي‌شود كه با صبركردن مشكل برطرف مي‌شود.
  • مومنت (Moment): وقتي قرار است داستاني را در چند توييتر تعريف كنيد، مي‌توانيد از قابليت مومنت‌ساختن استفاده كنيد كه پس از توييت‌كردن مومنت، شكل ظاهري آن، تفاوت‌هايي خيلي جزئي با توييت‌هاي معمولي دارد.
  • مجموعه توييت: قبل از اضافه‌شدن مومنت به توييتر، افراد توييت‌هاي داستاني خود را با عناويني همچون مجموعه توييت، سلسله توييت، رشته توييت (رشتو) توييت مي‌كردند. البته با اينكه مومنت به توييتر اضافه شده است، بااين‌حال خيلي‌ها مجموعه‌توييت‌نوشتن را به مومنت‌ساختن ترجيح مي‌دهند.
  • توييت استورم (Tweetstorm): درواقع همان مجموعۀ توييت است. با اين تفاوت كه مي‌توانيد تمام توييت‌هاي خودتان را از قبل آماده كنيد و همه را هم‌زمان با هم به‌صورت يك توييت اصلي و مابقي توييت‌ها را به‌عنوان منشن زير آن توييت ارسال كنيد.
  • دايركت (Direct): فرستادن پيام شخصي در توييتر را دايركت مي‌گويند.
  • هشتگ (Hashtag): وقتي قرار است دربارۀ موضوع خاصي بنويسند، از هشتگ استفاده مي‌كنند. مثلاً #نوروز مبارك. براي استفاده از هشتگ، در زبان فارسي بهتر است از نيم‌فاصله استفاده شود؛ اما چون استفاده از نيم‌فاصله سخت است، معمولا از آندرلاين استفاده مي‌شود. #نيماشفيع‌زاده اولويت دارد به #نيماشفيع_زاده.
  • ترند (Trend): به تأثيرات توييت‌ها در رواج يك موضوع و شناخته‌شدن موضوع، ترند مي‌گويند. شما مي‌توانيد ترند‌هاي فارسي توييتر را در حساب كاربري ترنديتر كه يك ربات است و به تشخيص خودش از وضعيت ريتوييت مي‌كند يا سايت‌هايTrendsmap ،Keyhole ،TweetReach وTweet Binder مشاهده كنيد.
  • طوفان توييتري: به اعلام عمومي براي توييت‌كردن دربارۀ يك موضوع مشخص، طوفان توييتري مي‌گويند. درواقع يك قدم عقب‌تر از ترند‌شدن موضوعي خاص است كه كاربرها تلاش مي‌كنند آن موضوع ترند بشود. اين طوفان‌ها قدرت ترندجهاني‌شدن نيز دارند. وقتي مي‌خواهند طوفان راه بيندازند، مي‌گويند فلان هشتگ را همه‌باهم در طوفان توييتري داغ كنيم. اين داغ‌كردن استعاره از ترند‌كردن دارد. مثلاً براي جشن قهرماني پرسپوليس در ليگ برتر از قبل اطلاع‌رساني مي‌كنند كه ساعت ۹ شب همه با هشتگ #پرسپوليس_قهرمان توييت كنند و اين هشتگ را داغ كنند.
  • ژانر (Genre): وقتي اكثريت افراد دربارۀ موضوعي خاص صحبت كنند، مي‌گويند فلان موضوع ژانر شده است. مثلاً وقتي حادثۀ پلاسكو اتفاق افتاد، ژانر توييتر، ساختمان پلاسكو بود.
  • باند/باندبازي: مثل سياست كه هركسي براي خودش باند و حزب خاص خود را دارد، توييتر هم باند و باندبازي مخصوص به خودش را دارد. هدف اصلي باندبازي افزايش لايك، ريتوييت و فالوئر است. اين كار به اين صورت انجام مي‌شود كه مثلاً يك توييت، فارغ از اينكه چه محتوايي دارد، توسط يك باند يا تيم شروع به پروموت‌كردن بشود. بسيار پيش مي‌آيد كه توييت‌هايي كه بار محتوايي خاصي ندارند، در توييتر به‌خاطر باندبازي فيواستار شده‌اند.
  • جاج (Judge): در زبان فارسي، ترجمۀ تحت‌الفظي جاج، «قاضي» يا «قضاوت كردن» مي‌شود؛ اما در عمل، در زبان فارسي به‌عنوان قضاوت‌نكردن استفاده مي‌شود.
  • كراش (Crush): به كسي كه شما از او خوشتان مي‌آيد، ولي او عين خيالش نيست. درواقع نمي‌داند كه به او علاقه داريد. اين اصطلاح هم براي پسر و هم براي دختر كاربرد دارد. فقط تا زماني به آن «كراش‌داشتن» مي‌گويند كه مخفيانه باقي بماند و طرف نفهمد. مثلاً: «من روي بردپيت كراش دارم.»
  • اكس (Ex): به دوست دختر/دوست پسر سابق كه ديگر با او در ارتباط نيستيد، اكس مي‌گويند.
  • اسپويل (Spoil): معني تحت‌الفظي اسپويل يعني ازبين‌بردن. در زبان فارسي براي مواقعي استفاده مي‌شود كه يكي دارد موضوعي را جلوجلو لو مي‌دهد و هيجان آن را كم مي‌كند. دقيقاً مانند كساني كه به سينما مي‌روند و فيلمي را مي‌بينند و بعد براي شما تعريف مي‌كنند و… . مثلاً: «تو رو خدا قسمت جديد گيم‌آف‌ترونز رو اسپويل نكنيد.»
  • كريپي (Creepy): ترجمۀ تحت‌الفظي اين اصطلاح، «چندش‌آور» است. كاربرها وقتي از چيزي چندششان مي‌شود از اين اصطلاح استفاده مي‌كنند.
  • شخم‌زدن: وقتي كسي به حساب كاربري شخص ديگري مي‌رود و يك‌جا چند توييت او را ريتوييت مي‌كند، مي‌گويند دارد شخم مي‌زند. پيش‌ترها كه امكان ريتوييت‌كردنِ توييت افراد توسط خودشان در توييتر فراهم نبود، افراد معمولاً به توييت‌هاي قديمي خودشان مي‌رفتند و يك نقطه (.) منشن مي‌كردند. با اين كار توييت خودشان را بالا مي‌آوردند. به اين كار هم شخم‌زدن مي‌گويند؛ با اين تفاوت كه خود فرد توييت‌هاي خودش را شخم مي‌زد.
  • حساب كاربري فيك: به حساب كاربري كه هويت آن اصلي و واقعي نباشد، حساب كاربري فيك مي‌گويند. حساب كاربري فيك ربطي به داشتن عكس يا نداشتن آن يا داشتن اسم و نداشتن آن ندارد. حساب كاربري فيك يعني كاربر خود را در چيزي كه نيست جا بزند يا دروغ بگويد. مثلاً دربارۀ شغلش، جنسيتش و… .
  • حساب كاربري ناشناس: حساب كاربري ناشناس مي‌تواند يك شخص حقيقي باشد؛ اما در ظاهر و با يك نگاه نمي‌شود فهميد كيست.
  • نود (Nude): ترجمۀ تحت‌الفظي كلمۀ Nude يعني لخت، برهنه. وقتي مي‌گويند: «نود بفرست» منظور اين است كه طرف مقابل عكس برهنه از خود بفرستد. اصطلاح درست آن در انگليسي Send Nudes است.
  • هيكي (Hickey): به كبودي روي پوست كه به‌خاطر مكيده‌شدن پوست توسط شريك جنسي پديدار مي‌شود، هيكي مي‌گويند. اين كبودي معمولاً در ناحيۀ گردن بيشتر ديده مي‌شود.
  • ترول (Troll): به كساني كه در فضاي مجازي مطالب بي‌ربط، ناراحت‌كننده، تحريك‌آميز، فتنه‌انگيز و… را با هدف تحريك و واكنش‌نشان‌دادن مخاطبان منتشر مي‌كنند، ترول مي‌گويند. درواقع آن‌ها از آزاردادن سايرين لذت مي‌برند. اين اصطلاح مي‌تواند هم به شكل اسم براي فرد ترول به كار برده شود و هم به شكل فعل براي خود عمل؛ مثلاً ترول‌ورزي يا ترول‌كردن. پيشنهاد مي‌كنم با ترول‌ها بحث نكنيد؛ چون خود بحث‌كردن شما به‌معني پيروزي آن‌هاست!
  • فاكين (Fucking): نگليسي‌زبان‌هايي كه با لهجۀ آمريكن صحبت مي‌كنند، حرف‌هاي خود را مي‌خورند و كلمات را كامل نمي‌گويند؛ به‌ همين دليل Fucking را Fuckin تلفظ مي‌كنند. در واقع حرف G را از آخر اين كلمه حذف مي‌كنند. فاكين معمولاً به عنوان صفت مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
  • لوزر (Loser): به كساني كه محكوم به باخت هستند، لوزر مي‌گويند. ترجمۀ تحت‌الفظي اين واژه بازنده است. اين واژه براي افرادي كه در وضعيت باخت هستند، البته نه لزوماً در مسابقه، به كار برده مي‌شود.
  • كارنت مود (Current Mood): به حس و حال فعلي افراد كارِنت مود مي‌گويند. ترجمۀ تحت‌الفظي اين كلمۀ انگليسي خلق و خوي فعلي يا حال فعلي افراد مي‌شود.
  • تفت‌دادن: به برشته يا سرخ‌كردن چيزي در تابه، تفت‌دادن مي‌گويند. اين اصطلاح هنگامي در ادبيات استفاده مي‌شود كه شخصي صحبتي را كرده باشد
  • دان (Done): دان درواقع به‌فارسي‌نوشته‌شدۀ كلمۀ انگليسيdone است، به‌معني انجام‌شده.
  • دان (Download): دان كوتاه‌شدۀ كلمۀ دانلود است. اين كلمه هنگام دريافت فايل از اينترنت استفاده مي‌شود.
  • دان (Down): دان به فارسي يعني پايين. اين اصطلاح بيشتر براي سايت‌ها، آن‌هم زماني استفاده مي‌شود كه بنا به هر دليلي سايتشان به مشكل برخورده باشد و باز نشود.
  • ب ر ب ب: اين اصطلاح درواقع مخفف همان تكه‌كلام برو بابا هست.
  • كارت (Card): كارت همان URL است كه به‌خاطر داشتن Meta Tags، توييتر عكس كاور اصلي پست را به‌صورت بزرگ نمايش مي‌دهد. براي مثال مي‌توانيد پست‌هاي صفحۀ بي‌بي‌سي را ببينيد.
  • :دي (دو نقطه دي): فارسي شدۀ :‌D است.
  • ستارۀ اصلاحي (*): هنگامي كه در متني مانند متن چت، كلمه‌اي را با اشتباه تايپي ارسال كنيد و بعد از آن كلمۀ اصلاح‌شده را با ستاره منتشر كنيد؛ يعني همان ستاره‌اي كه جلوي كلمۀ اصلاح‌شده قرار مي‌گيرد. مانند «شلام» كه اين‌گونه اصلاح مي‌شود: «سلام*».
  • اسمايلي: اين واژه به انگليسي Smiley و به‌معني لبخند است. اما كاربران اينترنت به‌سرعت عادت كردند كه اسمايلي گريه و ناراحتي و عصبانيت هم داشته باشند. اين واژه فقط براي حالات صورت انسان‌ها به كار برده مي‌شود. با گذشت زمان كاربران دوست‌ داشتند كه اسمايلي‌هاي بيشتري داشته باشند، اما محدوديت ظاهري اسمايل‌ها اين اجازه را نمي‌داد؛ پس دست به ابتكار و خلاقيت زدند. وقتي مي‌خواهند حالت ظاهري را بهتر برسانند، از اسمايلي‌هاي خودساخته استفاده مي‌كنند.
  • ايموجي: اين واژه به انگليسي Emoji و به‌معني شكلك است. ايموجي هم شبيه اسمايلي است. با اين تفاوت كه به ‌صورت انسان محدود نيست و هر نوع تصوير و علامت و شكل ديگر را شامل مي‌شود. به همين علت ديگر نمي‌شود آن را به صورتك (كه به‌عنوان معادل اسمايلي به كار مي‌بريم) ترجمه كرد و به همين علت از ترجمۀ شكلك استفاده مي‌شود. مي‌شود گفت در حال حاضر بار معنايي ايموجي با اسمايلي يكي شده است.
  • اسم سرخ‌پوستي: به اسمي كه مطابق يك صفت يا يك اتفاق يا يك مودِ خاصي دربارۀ خودتان يا بقيه است و معمولاً به‌صورت تركيب چند‌كلمه‌اي شكل مي‌گيرد، «اسم سرخ‌پوستي» گفته مي‌شود.
  • بوجي موجي: به بوس‌كردن همراه ملوس‌بازي و صميميت زياد بوجي موجي مي‌گويند. بعضاً ديده شده كه به اين عبارت «بوجي و موجي» هم مي‌گويند.
  • قلب‌قلبي‌شدن: وقتي فردي دربارۀ موضوعي خيلي احساساتي بشود، مي‌گويد: «قلب‌قلبي شدم» كه استعاره از عشق و علاقۀ زياد است.
  • هوم يا اوهوم: براي تأييد‌كردن صحبت‌هاي طرف مقابل از هوم يا اوهوم استفاده مي‌كنند كه منظور همان تأييد‌كردن در گفت‌وگوي كلامي است. البته هرچه بيشتر از تعداد ميم يا واو استفاده شود، نشان‌دهندۀ تأييد بيشتر حرف زده‌شده است. مثلاً «اوهومممم» يا «اوهوووووم».
  • اودافظ: به خداحافظي‌كردن لوس‌بازي، اودافظ يا اودافس مي‌گويند.
  • پشمام: وقتي كسي خيلي متعجب بشود مي‌گويد: «پشمام!» و منظور اين است كه موهاي بدنش ريخته. البته بعضاً ديده شده كه از عبارت‌هاي ديگر‌ي مثل اپيلاسيون هم استفاده مي‌كنند.
  • برگام: منظور همان پشمام هست كه به‌خاطر هم‌آهنگ‌بودن و قابل استفاده بودن در جمع، از كلمۀ «برگام» استفاده مي‌كنند. البته بعضاً ديده شده كه از عبارت «پاييز شدم» هم استفاده مي‌شود كه منظور همان «موهام ريخت» است.
  • تباه: تباه در لغت‌نامۀ دهخدا به‌معني «ضايع‌شدن و فاسدن‌شدن» است. معمولاً به‌عنوان تيكه به افراد گفته مي‌شود: «فلاني خيلي تباهه»؛ منظور همان خيلي داغان و خراب بودن است.
  • چسناله: به نالۀ دروغين و تظاهرآميز كه معمولاً براي جلب توجه و ترحم استفاده مي‌شود، چسناله مي‌گويند. چسناله ذاتاً از روي ناز و عشوۀ افراد برمي‌آيد. البته عده‌اي هم هستند كه از چسناله به‌عنوان شوخي و خنده استفاده مي‌كنند و جنبۀ جلب توجه و ترحم ندارد و صرفاً جنبۀ غُرزدن دارد.
  • دايورت: در لغت به‌معني انتقال تماس از يك خط به خط ديگر است؛ اما در توييتر به‌معني «بي‌محلي‌كردن» يا «كم‌محلي» به كار، شخص يا موضوعي خاص است.
  • خا: اين كلمه بيشتر در گويش شمالي‌ها ديده شده و به‌معني «خب» يا «باشه» است.
  • تله: انسان‌ها با هدف دفاع از جان يا دام خود، از روش‌هايي براي درتله‌انداختن ساير جانوران استفاده مي‌كنند. اين تله‌ها در گذشته معمولاً به شكل گودال بوده و با خاك و برگ درخت‌ها پنهان مي‌شده. اما امروزه توييتري‌ها از اصطلاح يا استعارۀ به‌تله‌انداختن براي توييت‌هايي استفاده مي‌كنند كه هدف اصلي‌شان حفظ جان و دامشان نيست، بلكه ايجاد اينگيجمنت براي توييتشان است تا ساير توييتري‌ها زير توييتشان به بحث و گفت‌وگو بپردازند و تله‌گذار به هدف خود برسد. مثلاً پسري توييت مي‌كند: «خيلي خوشگلم» و بقيه مي‌گويند: «اين توييت تله است كه دخترها گولش رو بخورن برن دايركتش تا پسره مخش رو بزنه» يا مثلاً بعضي‌ها پرسش‌هاي احمقانه را به‌عنوان تله استفاده مي‌كنند تا بقيه با پاسخ‌دادن به آن پرسش احمقانه، براي آن تله‌گذار اينگيجمنت ايجاد كنند.
  • اِلَخ: مخفف‌شدۀ عبارت «الي آخر» است.
  • شام‌دادن: اصطلاحي است كه افراد در مواقعي كه شخصي به دستاوردي مي‌رسد از آن استفاده مي‌كنند و مي‌گويند: «بايد شام بدهي»؛ يعني «بايد شيريني اين دستاوردي كه به دست آوردي به ما بدهي». جالب است بدانيد كه خيلي از دفعاتي كه از اين اصطلاح استفاده مي‌كنند، واقعاً عملي مي‌شود و شخصي كه به دستاوردي رسيده، واقعاً به دوستانش شام مي‌دهد.
  • بشوره ببره: وقتي جايي كثيف مي‌شود، با آب مي‌شورند تا تميز بشود. اين اصطلاح، برگرفته از همين عمل است. وقتي چيزي باعث حس و حال بد شود، مي‌گويند: «يه چيز ديگه‌اي باشه كه بشوره ببره اين حس و حال بد رو.»
  • رو كيبورد غلت مي‌زنم: موقعي كه فردي شدت خنده‌اش زياد باشد، به‌جاي استفاده از ايموجي خنده يا ارسال علامت :‌)، حروف كيبورد (لپ‌تاپ يا موبايل) را فشار مي‌دهد و يك سري عبارت بي‌معني تايپ مي‌كند و اين كار به‌معني اين است: «خيلييييي خنديدم و دارم روي كيبورد غلت مي‌زنم از خنده». اينكه چه حروفي تايپ كنيد هم قاعدۀ خاصي ندارد. درواقع قاعدۀ اصلي آن اين است كه عبارت بي‌معني باشد. مثلاً وقتي مي‌خواهند بخندند، اين‌جوري مي‌خندند: «نچجتذحخرخرخزازهززذحجددمدجدمدمدم».
  • اينترنت براي امروز بسه ديگه: اين عبارت ترجمۀ عبارت That’s Enough Internet for Today است. توييتري‌ها در مواقعي كه بر موضوعي تأكيد دارند و آن موضوع از شدت احمقانه‌بودن توهين به شعور مخاطب است از اين اصطلاح استفاده مي‌كنند و مي‌گويند: «اينترنت براي امروز بسه و بريم سراغ كارهاي ديگمون».
  • سگ سياه افسردگي: وينستون چرچيل كه در طول زندگي خود چنددوره به افسردگي مبتلا شده بود، افسردگي را سگ سياه اسم‌گذاري كرد. سگي كه با آرواره‌هاي محكم خود چرچيل را گرفته و ول نمي‌كند. وقتي كسي مي‌خواهد از افسردگي و غم خود بنويسد، از اين عبارت استفاده مي‌كند.
  • كمي تحقيق بد نيست: موقعي كه فردي اخبار و اطلاعات اشتباه را توييت مي‌كند و بقيه مي‌خواهند او را از اطلاعات اشتباهش آگاه كنند، معمولاً اطلاعات درست را با منبع آن ذكر مي‌كنند و بعد هشتگ مي‌زنند كه #كمي_تحقيق_بد_نيست؛ يعني: «راجع به آن موضوع تحقيق كن، بعد درباره‌اش حرف بزن».
  • بكشيد ما را ملت ما بيدارتر مي‌شود: اين جملۀ معروف از روح‌الله خميني است كه در توييتر معمولاً با جايگزين‌كردن كلمات ديگر به‌جاي «بكشيد»، «ملت» و «بيدارتر» جمله‌هاي جديدتر مي‌سازند.
  • چيزي كه نكشتمون، قوي‌ترمون مي‌كنه: اين جملۀ معروف از فريدريش نيچه است كه در توييتر به‌جاي كلمۀ «چيز»، هر چيزي كه باعث قوي‌ترشدن مي‌شود، جاگذاري مي‌كنند.
  • خبر كوتاه بود و جانكاه: اين عبارت عنوان شعري از هوشنگ ابتهاج است كه با همين عنوان هم شروع مي‌شود و در خط بعديِ شعر مي‌گويد: «اعدامشان كردند.» در توييتر معمولاً وقتي مي‌خواهند خبري هولناك و ناگهاني را بدهند از اين عبارت استفاده مي‌كنند و بعد خبر هولناك را مي‌دهند.
  • داستان كوتاه ترسناك: موقعي كه شخصي بخواهد داستاني ترسناك را توضيح بدهد، از اين عبارت در ابتداي توييتر خود استفاده مي‌كند و بعد داستان كوتاه خود را تعريف مي‌كند. مثلاً «داستان كوتاه ترسناك؛ زمستون شد!» به‌نوعي مثل همان «خبر كوتاه بود و جانكاه» هست؛ با اين تفاوت كه اينجا بُعد رعب و وحشت دارد.
  • زيبا نيست؟: وقتي اتفاق وصف‌ناپذيري براي افراد مي‌افتد، از عبارت «زيبا نيست» استفاده مي‌كنند تا نظر بقيه را هم دربارۀ آن موضوع بدانند و به نوعي مهر تأييدي بر آن چيزي كه ديده‌اند و زيبا بوده است، باشد.
  • ولي حالا باز هر جور راحتيد: اين عبارتي است كه وقتي كسي مي‌خواهد اظهارنظري كند كه حدس مي‌زند اكثر افراد با او موافق نخواهند بود يا حجم زيادي از آدم‌ها مي‌توانند عليه او بشوند، انتهاي توييت خود مي‌نويسد كه بار مسئوليت را از گردن برداشته باشد. مثلاً وسط جام جهاني توييت بزند: «تيم ملي ايران خيلي بد بازي كرد؛ ولي خب حالا باز هر جور راحتيد.» اين توييت به اين معني است: «نظر من اين هست، ولي خب نظر شما هم محترمه.»
  • بالاخره هركس به نوعي: اين عبارتي است كه وقتي كسي سليقه‌اش در موضوعي متفاوت‌ با عرف جامعه است استفاده مي‌شود. مثلاً وقتي در ذهن اكثر جامعه اين ذهنيت وجود دارد كه خورش كرفس غذاي محبوبي نيست و يك نفر مي‌گويد عاشق خورش كرفس است، طرف به او مي‌گويد: «ديگر بالاخره هركس به نوعي…»؛ يعني ما اكثريت به‌نوعي داريم شما اقليت‌ها را تحمل مي‌كنيم كه اين تيكه‌ها معمولاً جنبۀ شوخي دارد.
  • از پاسخ مي‌مانم: در زمان رياست‌جمهوري حسن روحاني، اميرحسين جعفري يكي از روحانيان منتقد دولت بود. او پس از پخش مراسم تحويل نخستين ايرباس خريداري‌شده توسط ايران از تلويزيون، توييت كرده بود: «تلويزيون تصوير #ايرباس را نشان مي‌دهد. دختر سه‌ساله‌ام مي‌پرسد ما هم سوارش مي‌شويم؟ از پاسخ مي‌مانم.» بعد از انتشار اين توييت، عبارت «از پاسخ مي‌مانم» به‌عنوان يكي از اصطلاحات رايج در توييتر جا افتاد و در مواقعي كه افراد پرسش‌هايي مي‌كنند كه پاسخي براي آن‌ها نداريم، از اين عبارت استفاده مي‌شود به اين معني كه ما پاسخي براي اين پرسش تو نداريم.
  • درود بر پدرت: اين عبارت به‌عنوان فحش، ولي نه با بار معنايي خيلي زشت به كار مي‌رود. مي‌توان گفت معني آن چيزي شبيه «پدرسوخته» است. اين عبارت وقتي استفاده مي‌شود كه مثلاً كسي دربارۀ موضوعي اظهارنظر عجيب و غريبي مي‌كند و نفر دوم مي‌خواهد بگويد اين چه اظهار‌نظري است كه تو كردي! در اين موقع از اين عبارت استفاده مي‌كند با اين مضمون كه «پدرت وقتي براي تربيت‌ تو نگذاشته» يا «درود به پدرت با اين تربيت‌كردنش!»
  • يا فقط من اين‌طوري‌ام: معمولاً فرد توييت‌كننده قبل از اين اصطلاح، توضيح كوتاهي از خصوصيت خود مي‌نويسد و بعد در انتهاي آن از اين اصطلاح، با هدف اينكه ببيند توضيحي كه نوشته فقط براي خودش صدق مي‌كند يا براي بقيه هم اتفاق مي‌افتد، استفاده مي‌كند.
  • من مُلدم: اين عبارت مشخصاً همان عبارت «من مُردم» هست، با اين تفاوت كه براي بانمك‌بازي به زبان بچگانه به‌صورت «من مُلدَم» نوشته مي‌شود. توييتري‌ها وقتي از موضوعي خيلي سر ذوق مي‌آيند و مشعوف مي‌شوند از اين عبارت استفاده مي‌كنند.
  • يعني مي‌خوام بگم: وقتي كاربري بخواهد در اول توييت خود عبارتي به كار ببرد و بعد در قسمت دوم توييت نتيجه‌گيري كند در بين دو عبارت از عبارت «يعني مي‌خوام بگم» استفاده مي‌كند.
  • ريتوييت كنين همديگه رو پيدا كنيم: موقعي كه فردي خصوصيتي دارد كه فكر مي‌كند آدم‌هاي زيادي مي‌توانند آن خصوصيت را داشته باشند، در توييت خود از اين اصطلاح استفاده مي‌كند تا بتواند جمع بيشتري از كساني كه شبيه به آن خصوصيت هستند، دنبال كند.
  • بر طبل شادانه بكوب: اين قسمتي از آهنگ اميد جعفري به نام «طبل شادي» است. معمولاً تلويزيون موقع افتخارآفريني‌ ورزشكاران اين آهنگ را پخش مي‌كند و توييتري‌ها هم در مواقعي كه افتخارآفريني صورت مي‌گيرد، از اين اصطلاح استفاده مي‌كنند.
  • مهديار اون سنتور رو بيار تو: اين عبارت قسمتي از آهنگ «يه مشت سرباز» سروش هيچكس است كه توييتري‌ها در مواقع بروز حس خوب يا حس خوشحالي‌شان از آن استفاده مي‌كنند.
  • خدايا بسه ديگه: اين اصطلاح از ويدئوكليپي از علي‌اكبر رائفي‌پور گرفته شده است. رائفي‌پور در اين كليپ در حال مناجات است و در وصف ظهور امام زمان مي‌گويد: «خدايا بسه ديگه»؛ با اين معنا و مفهوم كه از انتظار براي ظهور خسته شديم. توييتري‌ها هر موقع از موضوعي خسته مي‌شوند از اين اصطلاح استفاده مي‌كنند كه از فلان موضوع خسته شديم.
  • چه خبرتونه؟: اين اصطلاح از ويدئوكليپي از محمود احمدي‌نژاد گرفته شده است. احمدي‌نژاد در اين كليپ در حال سخنراني است و در وصف انتقادات و نظريات دربارۀ دولت نهم و دهم در جايي از كليپ مي‌گويد: «چه خبرتونه؟ چه خبرتووونه؟». توييتري‌ها نيز هر زمان دربارۀ موضوعي خيلي صحبت مي‌شود از اين عبارت «چه خبرتونه؟ چه خبرتووونه؟» استفاده مي‌كنند؛ با اين هدف كه «چه خبره بابا! يه كم يواش‌تر…».
  • فرداي براندازي: فرقه‌اي سياسي راه اصلاح كشور ايران را براندازي حكومت فعلي مي‌دانند و براي وعده و وعيدهايشان از اين عبارت استفاده مي‌كنند. توييتري‌ها براي شوخي از اين عبارت استفاده مي‌كنند كه مثلاً «فرداي براندازي فلان چيز آزاد شده».
  • ج.ا: مخفف جمهوري اسلامي ايران است.
  • تايم لاين موازي: منظور از اين عبارت درواقع تايم‌لايني ديگر نيست، بلكه منظور دقيقاً مثل همان دنياي موازي است. افراد وقتي بخواهند اتفاق‌هايي كه در تايم‌لاينشان به‌طور طبيعي رخ نمي‌دهد طبيعي جلوه دهند، از اين عبارت استفاده مي‌كنند كه مثلاً: «تو تايم‌لاين موازي فلان كار رو مي‌كنن يا نمي‌كنن.»
  • پي‌نوشت: نوشته‌اي است كه پس از پيكرۀ اصلي يك نامه يا نوشتار به آن افزوده مي‌شود. پي‌نوشت مي‌تواند جمله، پاراگراف يا متني مستقل باشد. گاهي به‌اختصار به‌صورت «پ.ن» هم نوشته مي‌شود.
  • آقاي قاضي: وقتي قرار است مجرم در دادگاه از خود دفاع كند، معمولاً مي‌گويد: «آقاي قاضي فلان…». توييتري‌ها وقتي مي‌خواهند دربارۀ موضوعي اظهارنظر كنند كه بار اعتراض و ناله داشته باشد يا نوعي اعلام وضعيت باشد، از اين عبارت استفاده مي‌كنند.
  • مي‌خند؟: اين اصطلاح از ويدئوكليپي گرفته شده كه از يكي از تماشاگرهاي تيم فوتبال تراكتورسازي گرفته و پخش شده است. اين تماشاگر در اين كليپ به نشانه اعتراض به مجري برنامۀ نود (عادل فردوسي‌پور) مي‌گويد: «چرا مي‌خند؟» منظور اين است كه چرا مجري مي‌خنديده. توييتري‌ها وقتي مي‌خواهند به كسي كه به موضوعي مي‌خندد بگويند: «مي‌خندي»، از اين اصطلاح استفاده مي‌كنند.
  • اشكي شدم: منظور همان احساساتي‌شدن يا اشك‌ريختن است. كاربرها براي ابراز اين حس از اصطلاح اشكي شدم استفاده مي‌كنند.
  • پوستم شفاف شد: هنگامي كه اتفاق خوش‌آيندي براي كسي مي‌افتد از اين اصطلاح استفاده مي‌كنند. مثلاً: «فلان چيز باعث شده پوستم شفاف‌تر بشه». بعضاً ديده شده از اصطلاح «چند درجه زيباتر شدم» هم با همين مفهوم استفاده شده است.
  • خُبه خُبه: اين اصطلاح برگرفته از تيكه‌كلام بازيگري ايراني به نام حميده خيرآبادي است كه وقتي بحثي پيش مي‌آمد از اين اصلاح استفاده مي‌كرد و مي‌گفت: «خُبه خُبه ديگه بحث رو تموم كنين.» توييتري‌ها هم وقتي مي‌خواهند به موضوعي ورود كنند از اين اصطلاح استفاده مي‌كنند.
  • هار هار: موقعي كه منشن يا توييت خيلي لوسي توييت مي‌شود، بقيه براي اينكه نشان بدهند آن توييت خيلي لوس است، از اين نوع خندۀ «هار هار»، «هور هور»، «هير هير» يا شكل‌هاي ديگر استفاده مي‌كنند؛ اما پر‌استفاده‌ترين آن‌ها همين سه‌تاست.
  • راديودَرون: به آوا يا آوازي كه پيوسته و براي مدتي خواسته يا ناخواسته در دلتان با خود مي‌خوانيد و به زبانتان نمي‌آوريد يا به‌صورت اتوماتيك در ذهنتان اجرا مي‌شود، راديودرون گفته مي‌شود.
  • راديوچهرازي: راديوچهرازي نام يك پادكست به زبان فارسي بود كه بين كاربران فضاي مجازي بسيار محبوب بوده و هست. اين پادكست از اسفند ۹۱ تا بهمن ۹۲ در قالب ۲۱ اپيزود منتشر شد. داستان، مجموعه‌روايتي از چند ديوانه در آسايشگاه چهرازي (ابراهيم چهرازي) با نام‌هاي جمشيد، دلبر و حبيب است. تاكنون هويت عوامل توليدي اين پادكست مشخص نشده و افراد زيادي ادعا كرده‌اند كه جزو عوامل توليدي اين پادكست بوده‌اند.
  • رقيق شدم: كاربران توييتري وقتي از ديدن يا خواندن چيزي خيلي احساساتي مي‌شوند و قلبشان نرم مي‌شود از اين اصطلاح استفاده مي‌كنند.
  • مي‌خونمتون: وقتي كاربري مي‌خواهد به فالوئرهايش بگويد كه در چه شرايطي مشغول خواندن است، معمولاً از اين كپشن به همراه يك عكس از شرايطي كه داخل آن هست توييت مي‌كند.
  • رِشكو: وقتي توييتي توسط بقيه كوت مي‌شد، بعد كوتِ آن توييت، باز كوت مي‌شود و اين روند ادامه پيدا مي‌كند و كاربرها به‌طور مدام توييت‌هاي حول محور آن موضوع را كوت مي‌كنند، به اين روند رشكو مي‌گويند.
  • از اينجا تا فلان‌جا پرانتز: موقعي كه كاربري با موضوع خيلي خنده‌داري رو‌به‌رو مي‌شود و مي‌خواهد شدت خنده‌اش را در مقابل آن موضوع نشان بدهد، اين‌جور توييت مي‌كند: «از تهران تا تبريز پرانتز :‌)))))))» اين اصطلاح به‌معني اين است كه هر چه تعداد پرانتز جلوي «:» بيشتر باشد، شدت خنده بيشتر است.
  • ريتوييت مزيد امتنان است: عبارتي است كه وقتي كاربري بخواهد بقيۀ كاربران توييتش را ريتوييت كنند استفاده مي‌كند. به اين معني كه «ريتوييت‌كردن شما در واقع لطف و عنايت شما به منِ توييت‌كننده است».
  • بختم: هنگامي كه كاربري از اتفاقي توييت مي‌كند و احتمال رخ‌دادن آن اتفاق كم باشد يا مسخره باشد، كاربر با عبارت «بَختَم» به‌معني اينكه «اين هم از بخت و اقبال ما» توييت مي‌كند.
  • شانس مايه: هنگامي كه كاربري از اتفاقي توييت مي‌كند و آن اتفاق خيلي خوشايند نيست و احتمال وقوع آن فقط براي آدمي بدبخت بوده، با عبارت «اينم شانس مايه» به اين موضوع اشاره مي‌كند كه يعني «اين هم از شانس ماست» كه مثلاً فلان اتفاق براي من افتاده.
  • ترن آن (turn on): اين عبارت انگليسي براي چيزي به كاربرده مي‌شود كه مي‌تواند حس جنسي شما را تحريك كند.
  • ترن آف (turn off): اين عبارت انگليسي براي چيزي به كاربرده مي‌شود كه مي‌تواند حس جنسي شما از بين ببرد.
  • نسبت توييت (Ratioed tweet): وقتي تعداد منشن‌ها با بار منفي به يك توييت بيشتر از لايك‌ها و ريتوئيت‌هايش باشد، به آن نسبت توييت مي‌گويند. البته در توييتر فارسي عموماً اصطلاح ديگري مثل «منشن بيشتر از توييت اصلي لايك خورده» يا «منشن بيشتر از توييت اصلي ريتوييت داره» جا افتاده و به‌جاي اين اصطلاح ‌استفاده مي‌شود.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.